گروه علمی فرهنگی هنری

گروه علمی فرهنگی هنری

سایه

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

سايت ها و وبلاگهاي مفيد:


امکانات


گوهر خرد شده...

 

گوهر خرد شده...:

هروقت که پایش پدال گاز را درحس میکرد گویی که قفل میشد و دیگه از رویش برداشته نمیشد و مادر علی علی کنان ذکر یا علی برمیداشت و برسر علی تشری میزد که مواظب باش...خیابان است...و علی سریع سرعت را کم میکرد ولی دوباره روز از نو روزی از نو...

علی مدام مادرش را به بالا رفتن سن و ترسو شدن متهم میکرد و هربار به مادرش تذکر میداد که به جوون ها اعتماد کنین و از تسلط کاملش روی رانندگی و ماشین میگفت که دیگه خبره ای شده برای خودش،باد توی قب قب می انداخت که آره...

ولی حیف...حیف...علی وقتی معنی خامی رو فهمید که سر له شده دخترک چشم سبز پنج ساله رو زیر لاستیک های ماشین دید...

علی سی سالی هست که دیگه پایش را از خانه هم بیرون نگذاشته...دکترها میگن اون از هرچی وسیله متحرک و نقلیه ست میترسه...

 

 



نظرات شما عزیزان:

Timoo
ساعت17:48---19 فروردين 1391
بسیار یسیار زیبا م با شد

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: علی صدیقین تاريخ: جمعه 18 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

سايه...

سایه هم هست و هم نیست...مجازیست در عین حقیقت...مجازی که خبر از حقایقی میدهد...و آن حقیقت...حقیقت انسانیت است...

نويسندگان


کاوش

Template By: LoxBlog.Com


© All Rights Reserved to saayeh.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com